قتل فجیع و دلخراش پسر ۳۲ ساله | قاتل: ظرف اسید را رویش خالی کردم + عکس
اخبار قتل : آخرین ماه زمستان گذشته در تقویم روزگار سپری میشد، اما افکار مغشوش، ذهن جوان ۳۴ ساله را به هم ریخته بود. دوباره گوشی تلفن همسرش را بررسی کرد. مشاهده پیامکهای زهرآلود همه وجودش را به عصیان میکشید.
چندین بار انگشتانش روی حروف صفحهکلید نمایشگر گوشی لغزید و پیامکهایی لبریز از خشم و توهین برای طرف مقابل فرستاد و او را تهدید به انتقامی هولناک کرد، اما باز هم آرام و قرار نداشت. یک بار راهی فروشگاه جواد شد و با او به مشاجره لفظی پرداخت و برخی از لوازم مغازه را به هم ریخت.
احمد مدعی بود پیامکهای زننده او را در گوشی همسرش دیده است، ولی این درگیری لفظی با میانجیگری افراد حاضر در فروشگاه محصولات فرهنگی (کافینت) به پایان رسید. بعد از این ماجرا احمد به سراغ پدرزنش رفت که به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر کارتنخواب شده بود و در پاتوقهای مصرف مواد پرسه میزد.
او بالاخره غلامرضا معروف به «غلام موشی» را پیدا کرد و پرده از ماجرایی تلخ برداشت. او از پیامکهای زهرآلودی سخن گفت که بر افکارش نقش بسته بود و به شدت آزارش میداد. طولی نکشید که احمد نقشه هولناک اسیدپاشی را بازگو کرد وبدین ترتیب «غلام موشی» به حمایت از داماد خود تصمیم وحشتناکی گرفت.
همه مقدمات با تهیه ظرف حاوی اسید فراهم شده بود و عقربههای ساعت دقایق اولیه بامداد بیست و ششم اسفند را نشان میدادند که احمد موتورسیکلت خود را در ابتدای خیابان بهمن ۴ مشهد متوقف کرد. در این هنگام «غلام موشی» در حالی از ترک موتورسیکلت پیاده شد که ظرف حدود ۲ لیتری حاوی اسید را به دست گرفته بود. او که میدانست متصدی فروشگاه خدمات رایانهای هنوز هم مشغول کار است، بهآرامی وارد فروشگاه شد و در یک لحظه ظرف حاوی اسید را روی سر و صورت و پیکر جواد پاشید و بیدرنگ از مغازه بیرون پرید.
احمد با موتورسیکلت روشن منتظر پدرزنش ایستاده بود که او در تاریکی شب بر ترک موتورسیکلت نشست و اینگونه از صحنه حادثه گریختند. لحظاتی بعد، با فریادهای دلخراش جواد، اهالی محل و رهگذران به یاری او شتافتند و این جوان ۳۲ ساله را به بیمارستان امام رضا (ع) انتقال دادند، اما او در آخرین روز سال ۱۴۰۲ بر اثر عوارض ناشی از اسید جان سپرد.
طولی نکشید که تحقیقات میدانی گستردهای با حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در پزشکی قانونی و محل وقوع جنایت آغاز شد و ریشهیابی جنایت اسیدی در حالی ادامه یافت که در بررسی دوربینهای مداربسته اسنادی از حضور موتورسواری به نام «احمد-ع» به دست آمد.
در میان اخبار
- صدای نوزاد این حیوان شبیه صدای انسان است! + فیلم
- قتل و غارت وحشیانه 3 افغانی در کشور همه را ترسانده ؟/ چرا افغانی ها در کشور ما قلدری و یاغی گری میکنند
- المیرا دهقانی از اعتیادش پرده برداشت / سیگار برداشتم دیدم پدرم داره نگام میکنه
- 12 طرح و مدل انگشتر زنانه طلا با سنگ الماس سیاه برای دختران و خانم های شیک و باسلیقه
- 10مدل از ساعت دیواری ترند شده شیک دو طرفه کلاسیک و زیبا
این جوان پس از ردیابیهای اطلاعاتی در منزل مسکونیش دستگیر شد و در همان بازجوییهای اولیه به سوءظنهای ناشی از پیامکهای زهرآلود اعتراف کرد و به بیان زوایای پنهان این جنایت هولناک پرداخت. از سوی دیگر، گروهی از افسران ورزیده با راهنماییها و دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری در جستجوی «غلام موشی» برآمدند چراکه طبق بررسیهای نامحسوس و بازبینی دوربینهای مداربسته احمد نقش مستقیم در ماجرای اسیدپاشی نداشت و او همه این رویدادها را به پدرزن کارتنخواب خود نسبت میداد.
بالاخره این معمای پیچیده جنایی که بنا به ادعای «احمد-ع» به روابط خیانتبار گره خورده بود، به پاتوقهای استعمال مواد مخدر رسید و کارآگاهان شبهای زیادی را به فضاهای سبز یا پاتوقهای خلافکاران سر زدند تا اینکه گروه تجسس کلانتری خواجه ربیع مشهد نیز به شاخهای از عملیات ردزنی وارد شدند و با بهرهگیری از تجربیات قاضی صفری به رصدهای اطلاعاتی ادامه دادند.
در نهایت، دوم تیر سال ۱۴۰۳ «غلامرضا-م» معروف به «غلام موشی» اسیر چنگال عدالت شد و گروه عملیاتی افسران تجسس با هدایت مستقیم سرهنگ شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) وی را در یکی از پاتوقهای مصرف مواد مخدر به دام انداختند.
او در بازسازی صحنه جنایت نیز که در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد انجام شد، به صراحت ماجرای اسیدپاشی را پذیرفت، اما ادعا کرد دامادش او را فریب داده است چراکه تصور میکرد درون دبه پلاستیکی «الکل صنعتی» وجود دارد.
او که در محل وقوع قتل حادثه را تشریح میکرد، ادامه داد: آن روز در حال جمعآوری ضایعات بودم که دامادم نزد من آمد و با نشان دادن پیامکهای شرمآور مدعی شد صاحب کلوپ (کافینت) همواره دخترت را تهدید میکند که از من طلاق بگیرد و با او ازدواج کند. ولی وقتی دید من خمار هستم، مقداری شیشه برایم خرید و سپس ۲ ظرف پلاستیکی را به دستم داد و مرا با موتورسیکلت به خیابان بهمن ۴ رساند که من هم آن را روی متصدی فروشگاه خالی کردم.
پس از تکمیل این پرونده جنایی و رمزگشایی از پیامکهای زهرآلود، کیفرخواست این پرونده در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و به این ترتیب پرونده قتل تکاندهنده در مسیر دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قرار گرفت تا محاکمه عاملان جنایت وحشتناک به اتهام ارتکاب قتل عمدی و معاونت در جنایت آغاز شود.