پدر و مادرم همه چیز را فدا کردند تا من به بارسا برسم

به گزارش "ورزش سه"، معمولاً گفته می‌شود که کار سخت نتیجه می‌دهد، اما بسیاری اوقات این‌طور نیست. حداقل در فوتبال، جایی که رسیدن به اوج مانند صعود به قله اورست است و تنها درصد بسیار کمی از افراد موفق به فتح آن می‌شوند. برای فرمین لوپز مارین، این مسیر مانند یک مسابقه بی‌پایان پر از موانع مختلف بوده است. در برخی لحظات حتی به نظر می‌رسید که رسیدن به این هدف غیرممکن باشد. و دقیقاً همین است که باعث می‌شود این بازیکن هر بار که پیراهن بارسلونا را می‌پوشد، تمام وجودش را در زمین بگذارد.

دو گل در دو بازی اخیر، چهار گل در سال ۲۰۲۵، نظرت در مورد این آمار خوب گلزنی چیست؟

درست است که من همیشه توانایی رسیدن به محوطه جریمه و گلزنی را داشته‌ام. در ابتدای فصل، اوضاع به این خوبی پیش نمی‌رفت، اما حالا اعتمادبه‌نفس بیشتری دارم، مربی فرصت‌های بیشتری به من می‌دهد و من هم سعی می‌کنم به تیم کمک کنم.

آیا اخراج در بازی مقابل سویا بیشتر به این دلیل ناراحت‌کننده بود که در بهترین فرم قرار داشتی؟

بله، بله، قطعاً. در آن لحظه در شرایط خوبی بودم. اما این چیزها در فوتبال پیش می‌آید. باید از آن‌ها درس گرفت و به تلاش سخت ادامه داد. چاره دیگری نیست.

از زمانی که در تیم اصلی بارسلونا بازی کرده‌ای، مدام خودت را ثابت کرده‌ای. بارها و بارها از فرصت‌هایت استفاده کرده‌ای. نظرت در این مورد چیست؟

این کاری است که همیشه در زندگی‌ام انجام داده‌ام. همیشه مجبور بوده‌ام خودم را ثابت کنم. سعی می‌کنم کارم را انجام دهم و وقتی مربی به من دقایقی بازی می‌دهد، فقط سعی می‌کنم به تیم کمک کنم.

منظورت از اینکه می‌گویی «این کاری است که همیشه در زندگی‌ام انجام داده‌ام» چیست؟

خب، من مسیری متفاوت یا سخت‌تر از دیگران داشته‌ام. اما آن لحظات و آن مسیر به من چیزهای زیادی یاد داده است، هم از نظر شخصی و هم حرفه‌ای. به لطف همه این‌ها، اکنون بیشتر از قبل قدر حضورم در تیم اصلی بارسلونا را که رویایم بوده است، می‌دانم. و هرگز دست از تلاش برنمی‌دارم تا همچنان در اینجا بمانم.

ژاوی به تو ایمان داشت، دکو نیز همین‌طور و حالا هانسی فلیک. این موضوع تصادفی نیست.

نمی‌دانم چه بگویم. من یک بازیکن سخت‌کوش هستم، همیشه برای تیم آماده‌ام و ژاوی، دکو و حالا هانسی به من کمک کرده‌اند و به من اعتماد کرده‌اند تا فوتبال خودم را نشان دهم. من از آن‌ها بسیار سپاسگزارم.

در تابستان، باشگاه نیاز داشت تا فرپلی مالی را رعایت کند و پیشنهادهایی برای تو وجود داشت، اما دکو هرگز نخواست آن‌ها را بشنود و قرارداد تو را تمدید کرد. آیا این اعتماد به تو احساس خوبی می‌دهد؟

از زمانی که به تیم اصلی آمدم، دکو همیشه به من اعتماد داشته است. من از پیشنهادها اطلاعی نداشتم، چون می‌دانستم که می‌خواهم اینجا بمانم. اما این حس خوبی می‌دهد که باشگاه نخواست آن پیشنهادها را بشنود و می‌خواست من در این پروژه جدید باشم.

اگر قبل از سفر پیش‌فصل ۲۰۲۳ به تو می‌گفتند که همه این‌ها را تجربه خواهی کرد، چه می‌گفتی؟

خیلی وقت‌ها این موضوع درک نمی‌شود، اما آن فرآیند خارج شدن از بارسلونا برایم سخت بود. حالا بیشتر از قبل قدر حضورم در اینجا، تمرین کردن، بودن کنار هم‌تیمی‌هایم و پوشیدن پیراهن باشگاهی که همیشه دوستش داشته‌ام را می‌دانم. همه این‌ها باعث شده است که هر روز بیشتر تلاش کنم.

آیا حالا نسبت به زمانی که در لینارس بازی می‌کردی، خوشحال‌تری؟

در لینارس خوشحال بودم، آن واقعیت من بود و آن را پذیرفته بودم. تطبیق پیدا کردن سخت بود، چون شش سال اینجا بودم و ترک کردن اینجا و دیدن چیزهای جدید دشوار بود. اما در آنجا بازی می‌کردم و این خیلی مهم بود. احساس راحتی و خوشحالی داشتم. اما واضح است که از نظر حرفه‌ای، بارسلونا در سطح دیگری است. این رویای من است و چیزی است که برایش مدت زیادی جنگیده‌ام.

آیا کنترل ذهن یکی از کلیدهای موفقیت بلندمدت است؟

بدون شک، داشتن سلامت روانی بسیار مهم است، به‌ویژه در بالاترین سطح. من همیشه مجبور بوده‌ام خودم را ثابت کنم و تمام سال‌هایی که اوضاع برایم سخت بود و نیاز به کمک داشتم، آن کمک را دریافت کردم و حالا بیشتر از قبل قدر حضورم در اینجا را می‌دانم.

زحمات پدر و مادرت برای تو؟

خیلی وقت‌ها درباره این موضوع با پدرم صحبت می‌کنم. پدر و مادرم همه چیز را برای من فدا کردند تا من بتوانم رویایم را محقق کنم. ساعت‌های طولانی در ماشین، این همه فداکاری، آن‌ها هم شایسته این هستند که حالا من را در بارسلونا ببینند، من را در تلویزیون ببینند، در تیم ملی ببینند، آن‌ها به اندازه من یا حتی بیشتر از من سزاوار این موفقیت هستند. بخش بزرگی از چیزی که حالا تجربه می‌کنم را مدیون پدر و مادرم هستم.

رابطه‌ات با آن‌ها چگونه است؟

خیلی با هم صحبت می‌کنیم. بعد از بازی‌ها همیشه درباره اتفاقات بازی صحبت می‌کنیم. همیشه این کار را با پدرم انجام داده‌ام. این دیگر به یک عادت تبدیل شده است. گاهی اوقات هم من را سرزنش می‌کنند، بعضی چیزها هیچ‌وقت تغییر نمی‌کنند (می‌خندد).