افشاگری بزرگ کمک داور بازی فوتبال استقلال و پرسپولیس / برای کشتن و دیه ام پول جمع کرده بودن + عکس
کمک داور جنجالی بازی استقلال و پرسپولیس دست به افشاگری زد.
افشاگری بزرگ کمک داور : پرسپولیس در حالی دربی مهر سال ۱۳۸۹ را با یک گل به استقلال واگذار کرد که در نیمه اول آن مسابقه توسط محمد نوری به گل رسیده بود اما مرتضی کریمی کمک داور دوم دربی آن را آفساید اعلام کرد. گلی که بعدا مشخص شد درست بوده و کمک داور تصمیم اشتباهی اتخاذ کرده بود.
مرتضی کریمی چند روز پس از این تصمیم عجیب و اشتباه طی مصاحبهای با خبرورزشی که دوم آبان سال ۸۹ منتشر شد، دست به افشاگری بسیار بزرگی زد؛ ناگفتههایی که بد نیست دوباره آنها را مرور کنیم:
در میان اخبار
- 9 مدل و ایده برای چیدمان حرفه ای و دکوراسیون پذیرایی / این مدل چیدمان در پذیرایی خونت رو بیکلاس جلوه میده
- روانشناسی زناشویی : همسرم خیلی بهم بی توجه چیکار کنم تا همسرم بیشتر بهم توجه کنه
- برگشت پر قدرت احسان خواجهامیری خواننده محبوب کشور / من برای پاکسازی ردپای همکارانم برگشتم
- ماجرای تکان دهنده و سر سام آور: تجاوز بی شرمانه پدر به دختر 14 ساله اش / دختری که هم مادر و هم خواهر بچه هایش است
- سقوط وحشتناک دختر نوجوان از طبقه بیستم + توضیحات
- تمام دارایی من از داوری یک موتورسیکلت است. ای کاش ۲۱ سال قبل قلم پاهایم میشکست و داوری را شروع نمیکردم.
- در بازی استقلال - پرسپولیس به محض اینکه فشنگچی توپ را ارسال کرد، پرچم زدم. در واقع به محض ارسال توپ، محمد نوری را دیدم و پرچم زدم اما بعدا مشخص شد تصمیم اشتباهی گرفته بودم.
- تصمیم من اشتباه بود ولی شما یادتان باشد که حتی اگر پرسپولیس به گل میرسید بازهم هیچ تضمینی وجود نداشت که چون گل اول را زده، حتما برنده مسابقه میشود.
- بعد از آن بازی سختیهای زیادی کشیدم و حسابی تهدید شدم. شما باورتان نمیشود بعد از دربی من شب به خانه سعید مظفریزاده رفتم ولی مادر و دخترم تنها بودند و مدام زنگ میزدند که چرا نمیآیی!
- یکسری افراد پس از دربی مهر ماه امسال سال ۱۳۸۹ پول دیهام را جمع کرده بودند و میخواستند من را بکشند!
- باورتان میشود چند روز قبل یکی از بدترین صحنههای عمرم را دیدم؟ برای مصدومیت باید آبدرمانی میکردم و به استخر رفتم اما من را به استخر راه ندادند!
- به خاطر داوری همه چیزم را از دست دادم. رئیس دفتر آقای محسن رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم ولی به خاطر داوری نتوانستم بمانم. در بنیاد شهید هم کار میکردم ولی داوری دوباره به من ضربه زد. به خاطر داوری حتی همسرم را هم از دست دادم چون ایشان اهل روسیه بود و به من گفت برای زندگی به جمهوری آذربایجان برویم اما من باید در ایران داوری میکردم. همسرم رفت و من را با یک فرزند یکساله تنها گذاشت.
- به من اساماس دادند و گفتند پول خون تو را جمع کردهایم. اگر میخواهی زنده بمانی، بیرون بیا!
- شب بعد از دربی تا ساعت ۵ صبح خانه سعید مظفریزاده بودم و بعدا برگشتم خانه خودم. البته نگران جان خودم نبودم بلکه میترسیدم برای دخترم اتفاقی بیفتد.
کپی لینک کوتاه خبر: https://faalchi.com/d/4vn7n2