تکنسین اورژانس در صحنه مسمومیت خانوادگی چه کرد؟!
اورژانس بلافاصله سر رسید و ابتدا همسرم را معاینه کرد. با زدن یک آمپول به او، پزشک اورژانس به ما اطمینان داد که وضعیت همسرم بزودی بهتر خواهد شد. سپس به سراغ من آمدند و فشار خونم را اندازهگیری کردند. پزشک گفت که وضعیت من هم خوب است و هیچ نگرانی خاصی ندارد. اما وقتی به سراغ فرزندانم رفتند، حتی آنها را معاینه نکردند. از ما خواستند که برگه ای را امضا کنیم و بعد گفتند که اگر مایل به درمان بیشتری هستیم، باید در صورت وخامت حالمان به بیمارستان مراجعه کنیم.
وخامت حال خانواده مرد تهرانی با مسمومیت مرموز
در آن لحظات فکر میکردیم که ممکن است حالمان بهتر شود و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که منتظر بمانیم. اما پس از گذشت یک یا دو ساعت، حالمان رو به وخامت گذاشت. وضعیت جسمانی ما بدتر شد و احساس کردیم که باید سریعاً به بیمارستان برویم. در نهایت به بیمارستان لقمان رفتیم. هر 4 نفرمان بستری شدیم و پزشکان برای ما سرم قندی زدند. ساعت نزدیک ۴ صبح بود که پزشک سال اولی که وضعیت ما را بررسی کرده بود، با استادش تماس گرفت و او دستور ترخیص ما را صادر کرد. او اعلام کرد که علائم ما رو به بهبود است و میتوانیم به خانه برگردیم.
مرگ دردناک پندار کوچولو روی دستان پدر با مسمومیت مرموز
با این حال، به رغم اینکه همچنان وضعیت جسمیام خوب نبود، به خانه برگشتیم. من و همسرم تا حدی بهبود پیدا کرده بودیم، ولی ناگهان وضعیت پسر کوچک ما شروع به وخامت کرد. او دوباره استفراغ های شدید داشت و بلافاصله پس از آن، پسر بزرگترم هم علائمش بازگشت. با دلهره و سراسیمگی، آنها را آماده کردیم تا دوباره به بیمارستان برویم. در مسیر بیمارستان، پندار ۱۶ ماههام روی دستانم جان داد و وقتی به بیمارستان رسیدیم، دیگر هیچ کاری برای او نمیتوانستند انجام دهند.
در میان اخبار
- تجاوز شرم آور۴ مرد شیطان صفت امداد خودرو به یک زن بدبخت
- تعطیلی مدارس روز شنبه 5 آذر ماه 1403 / علت تعطیلی مدارس روز شنبه5 آذر چیست؟
- ادعای دختر14ساله: این جوان آهنگساز با تهدید چاقو آزارم داد
- فیلم از نوازندگی جگر سوز دکتر مسعود داودی یاسوجی که ناجوانمردانه به قتل رسید
- خبر فوری : در حمله تروریستی هلیکوپتر حامل مقامهای دولتی تیرباران شد+جزئیات
مرگ پویا 8 ساله با مسمومیت مرموز 24 ساعت بعد روز تخت بیمارستان
پزشکان اورژانس با فوریت به سراغ پسر بزرگترم رفتند و وضعیت او را بررسی کردند. آنها تلاش کردند که وضعیت فرزندم را بهتر کنند، اما به دلیل وخامت حالش، از ما خواستند که او را سریعاً به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل کنیم. به سرعت و با تمام وجود این کار را کردیم، اما در نهایت ۲۴ ساعت بعد از مرگ پسر کوچکام، فرزند بزرگترم نیز جان خود را از دست داد.
بحران در خانه پدر و مادر سیاهپوش 2 کودک
روزهای اول پس از مرگ آنها برای ما بسیار دشوار و دردناک بود. ما در شوک و غم بزرگی به سر میبردیم که به هیچ وجه نمیتوانستیم باور کنیم که این اتفاق برای فرزندان ما افتاده است. حال من و همسرم بسیار بحرانی بود و در وضعیت روحی بسیار بدی قرار داشتیم. به محض اینکه کمی وضعیت روحیمان بهتر شد، تصمیم گرفتیم که از کادر درمان بیمارستان شکایت کنیم. همسرم که پرستار بیمارستان فارابی است، بسیار نگران بود و احساس میکرد که پزشک رزیدنت و آن استاد دانشگاهی که بدون معاینه درست دستور ترخیص ما را صادر کرده بود، باید پاسخگوی قصور خود باشند.
قتل یا مسمومیت اتفاقی در خانواده تهرانی
بعد از طرح شکایت از سوی من و همسرم پرونده با توجه به شرایط حادثه مسمومیت و مرموز بودن آن با دستور بازپرس اختیاری رییس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا ماموران اداره ویژه قتل پیگیر پرونده ما شوند و در حال حاضر پزشکی قانونی با عنوان اینکه علت مرگ مسمومیت ناشناخته عنوان کرده است فرضیه قتل مطرح است با این وجود اگر قصور پزشکی رخ نمی داد الان من و همسرم پسرانمان را که شیرینی زندگی مان بودند از دست نمی دادیم و به این حال و روز نمی افتادیم.
توهین در نظام پزشکی
اکبر با گریه گفت : من خیلی پیگیر ماجرای شکایت از کادر پزشکی هستم اما به ما گفتهاند که آن 2 نفر درصدی در قصور در معاینات و تشخیص علائم پزشکی مقصر شناخته شدهاند. اما متاسفانه، هر بار که با آنها تماس گرفتیم، تنها به ما گفته میشود که اگر دیه میخواهیم، آن را پرداخت میکنند. در حالی که ما نه به دنبال گرفتن دیه، بلکه به دنبال عدالت و پاسخگویی برای از دست دادن فرزندانمان هستیم. ما به هیچ وجه قصد نداریم که این موضوع به پول و دیه ختم شود. تنها چیزی که میخواهیم، برقراری عدالت و مجازات کسانی است که در این فاجعه مسئول بودهاند.