روانشناسی ازدواج/روانشناسی همسر

روانشناسی : وقتی رمز گوشی را باز کردم چشمم به پیامک های عاشقانه و استیکر هایی افتاد که «حمیرا»برای «امیر»فرستاده بود

ماجرای جوان ۲۵ ساله ای است که دردوراهی عشق و طلاق راهی مرکز انتظامی شد
1403/08/07 14:33
کد خبر: 32342
روانشناسی : وقتی رمز گوشی را باز کردم چشمم به پیامک های عاشقانه و استیکر هایی افتاد که «حمیرا»برای «امیر»فرستاده بود

 روانشناسی : او درباره ماجرای ازدواج خود درپی عشق خیابانی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:درکلاس دوم دبیرستان تحصیل می کردم که عاشق حمیرا شدم. او در دبیرستان دخترانه مقابل منزل ما درس می خواند و من هر روز منتظر می ماندم تا او از مدرسه خارج شود. درآن سال ها من نوجوانی ورزشکار بودم و به همین دلیل قد و هیکل ورزیده و خوش تیپی داشتم.

حتی خودش هم چند بار در کنار من مصرف کرد ولی بیشتر اصرار داشت تا من درکنار مهمانان پارتی به استعمال «گل» ادامه بدهم.

با آن که به «حمیرا»سوءظن داشتم ولی بازهم چیزی را به زبان جاری نمی کردم تا این که چند روز قبل به منزل یکی از بستگان نزدیکم رفتم. آن جا شارژ گوشی من تمام شد و از «امیر» خواستم تا گوشی اش را برای یک تماس ضروری در اختیارم بگذارد اما وقتی رمز گوشی را باز کردم چشمم به پیامک های عاشقانه و استیکر هایی افتاد که «حمیرا»برای «امیر»فرستاده بود.

با ناراحتی و عصبانیت از «امیر» توضیح خواستم، او هم با تایید این موضوع که حدود یک هفته است این پیام ها از سوی «حمیرا»برایش ارسال می شود به من گفت:حتی من ماجرا را برای همسرم بازگو کردم که شاید او را از این مسیر انحرافی باز دارد ولی متاسفانه همسرم نیز به خاطر حفظ آبرو جرئت چنین کاری را نداشت و …

حالا هم به کلانتری آمده ام تا در دوراهی عشق وطلاق چاره ای برای رهایی از این وضعیت پیدا کنم اما ای کاش …

با توجه به اهمیت ماجرایی که در مسیر بیراهه پیش می رود، بررسی های تخصصی و روان شناختی با دستور رئیس کلانتری در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

 




کپی لینک کوتاه خبر: https://faalchi.com/d/2rbgem

پربیننده ترین




اخبار داغ